بازی های گریه آور
معرفی ۳ بازی ویدیویی و یک بازی واقعی که گریه گیمرها را در میآورند!
مطالب پر بازدید
بازی گریه دار
گاهی اوقات، یک بازی میتواند یک تجربه احساسی عمیقی را ارائه دهد که بعنوان بازی های گریه دار شناخته شوند و با بزرگتر شدن رسانه، تعداد داستانهای تأثیرگذار که از طریق بازیها ارائه میشوند به شدت افزایش مییابد که در واقع بازیها میتوانند تجربهی احساس هیجان، احساس شادی یا احساس غم را برایمان به ارمغان آورند. در نتیجه بازیها چیزی فراتر از سرگرمی هستند و میتوانند تاثیر زیادی بر گیمرها داشته باشند. اگر میخواهید به سراغ بازیهایی بروید که احساسات شما را تحت تاثیر قرار دهند، در ادامه با ما همراه باشید تا به معرفی بازیهای گریه دار بپردازیم. کدام بازیهای ویدیویی اشک شما را درآوردهاند؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
بازی Brothers: A Tale of Two Sons
چه کسی فکرش را میکرد که با فشار دادن یک دکمه، چشمان شما پر از اشک شود؟ در Brothers: A Tale of Two Sons، بازیکنان به طور همزمان دو برادر اصلی را کنترل میکنند. هر برادر تواناییهای متفاوتی دارد (برادر بزرگتر میتواند اهرمها را بکشد و شنا کند، در حالی که برادر کوچکتر میتواند از فضاهای باریک عبور کند). این دو پسر با هم برای پیدا آب از درخت زندگی کار میکنند که تنها راه نجات پدر در حال مرگ آنها است. اما تلاش آنها طبق برنامه پیش نمیرود. در حالی که بازیکنان بخش اعظم بازی را با استفاده از تواناییهای برادران پشت سر میگذرانند، در مرحلهی نهایی، یک عنکبوت غولپیکر وارد میشود و در جریان درگیری، برادر بزرگتر مورد ضربات چاقو قرار میگیرد و میمیرد. اینجاست که اشک گیمرها جاری میشود و هیچ راه نجاتی برای برادر بزرگتر وجود نخواهد داشت. در نهایت برادر کوچکتر آب را به تنها برای پدر میآورد و پدر زنده میماند در حالی که پسر بزرگتر خود را از دست داده است.
بازی The Last of Us
در اکثر بازیها وقتی به شخصیتها وابسته شدهاید، ضربههای عاطفی فرا میرسند تا شما را تحت تاثیر قرار دهند. وقتی The Last of Us شروع میشود، همه چیز عادی به نظر میرسد. شما نقش جوئل را بازی میکنید، پدری معمولی و مجرد که به 30 سالگی نزدیک میشود. شما در بازی یک دختر به نام سارا دارید و زندگیتان بسیار خوب است. اما ناگهان بیماری شیوع پیدا میکند و انسانهای معمولی به هیولاهای خشمگین تبدیل میشوند. جوئل و سارا با یک ماشین سعی میکنند فرار کنند، اما تمام منطقه دچار هرج و مرج است. پس باید از این هرج و مرج عبور کنید و با در هر لحظه از بازی با مرگ دست و پنجه نرم خواهید کرد. در نهایت سارا با یک گلوله از سوی یک سرباز وحشی در آغوش جوئل میمیرد و صحنهای تراژدی را رقم خواهد خورد. طبیعتاً مرگ سارا، جوئل را از نظر عاطفی نابود میکند و در واقع شما به عنوان گیمر این لحظهی دردناک را در زندگی قهرمان داستان تجربه خواهید کرد.
بازی To the Moon
To the Moon یک بازی نقش آفرینی معمولی نیست. هیچ مبارزهای در این بازی وجود ندارد و با چالش بزرگی روبرو نخواهید بود. در To The Moon، دانشمندان Eva Rosalene و Neil Watts در ذهن مردی به نام Johnny که در حال مرگ است فرو میروند تا خاطرات او را به سبک فیلم Inception تغییر دهند و او به رویای مادام العمر خود یعنی دیدار از ماه، جامهی عمل بپوشاند. اما یک ابهام در بازی وجود دارد؛ جانی نمیداند چرا میخواهد از ماه دیدن کند و روزلین و واتس باید قبل از عملی کردن این ایده، این راز را کشف کنند. این دو دانشمند با پیدا کردن اشیاء مهم از گذشتهی جانی، میتوانند تاریخچه زندگی او را کشف کنند.
در این راستا آنها کشف میکنند که جانی با زنی به نام ریور که احتمالاً از سندرم آسپرگر رنج میبرد، ازدواج کرده بود. از سوی دیگر برادر دوقلوی او جوی در یک تصادف جان باخت. همچنین کشف میشود که جانی در کودکی با ریور در یک کارناوال ملاقات میکند و آنها در آن کارنوال به هم قول میدهند که به ماه سفر کنند. اندکی پس از این کارنوال برادر جانی میمیرد و مادرش سعی میکند به جانی دارویی دهد تا حافظه او را از این اتفاق بد پاک کند. در نتیجه جانی همه چیز را دربارهی جوی و ریور فراموش میکند تا اینکه دوباره ریور را در دبیرستان ملاقات میکند و در نهایت باهم ازدواج میکنند اما هرگز اولین ملاقاتش با ریور را به یاد نمیآورد. در تمام این دوران ریور سعی میکند این خاطره را برای جانی زنده کند اما موفق نمیشود و قبل از اینکه جانی چیزی را به یاد بیاورد، ریور از دنیا میرود. پایان این بازی تلخ و شیرین است و دانشمندان در نهایت تا قبل از مرگ جانی موفق میشوند تا خاطرات او را تغییر دهند و جزییات فراموش شده را به یادش بیاورند. جانی خوشحال میمیرد، اما عشق زندگیاش برای همیشه در تاریکی مانده و به یاد آوردن آن خاطرات خیلی دیر است.
حالا بهتره بریم سراغ ی بازی که گریه بعضیا رو درآورده و این گریه از روی احساس نیست بلکه این گریه بخاطر ترس اتفاق میفته و اکثرا تو خانم ها دیده شده. شما در فضایی قرار می گیرید که هیچ جایی رو نمیبینید و صدایی هم نمی شنوید. اتفاقاتی در اتاق فرار ترسناک برای شما رخ می دهد که نتیجه آن صدای جیغ، استرس، نگرانی و حتی در مواردی گریه شرکت کنندگان می باشد. بازهم تاکید می کنیم، در صورتی که فوبیا تاریکی یا فوبیا فضای بسته دارید به هیچ وجه اسکیپ روم ترسناک رو امتحان نکنید. برای شما هم بازی داریم، نگران نباشید.
سالیان سال است مردم با بازی اتاق فرار بصورت حضوری یا از طریق تلفن همراه آشنا شده اند.
اتاق فرار به قدری تنوع دارد که شما می توانید با انواع ترس های خود مثل: ترس از تاریکی، تنهایی، شنیدن صداهای عجیب و .... مواجه شوید. در ضمن این بازی بصورت گروهی انجام می شود، پس شما یاد می گیرید که برای مقابله با ترس خود و پیدا کردن راه مناسب رهایی از همفکری با دیگران نیز استفاده کنید.
اگر شما هم به اینجور مطالب علاقه دارید از انیگما دیدن کنید. مجموعه اتاق فرار انیگما با تنوع بسیار در محیط های اتاق فرار برای شما عزیزان محیطی هیجان انگیز و مفرح همراه با ترس فراهم آورده است.
منبع: اتاق فرار انیگما
میزان محبوبیت (0)
به این مقاله امتیاز دهید
مطالب پر بازدید
فرم ارسال نظر