چرا دوست داریم بترسیم؟

چرا دوست داریم بترسیم؟

دلت میخواد بترسی؟

احساسِ ترس از کجا میاد؟

 

ترس، واکنشی درونی و به دستور مغز، نسبت به یک عامل بیرونی.

ترس، از غرایز اساسی ما انسان هاست و از گذشته های دور با ما بوده، دقیقا از همون زمانی که مجبور بودیم با چوب و سنگ یا حتی دست خالی با خطرات موجود در طبیعت مقابله کنیم! با این تعریف، احساس ترس رو می‌شه به همه موجودات زنده نسبت داد. در واقع ترس، عکس العملیه که یک موجود زنده در مقابل تهدید جان یا سلامتیش از خودش نشون می‌ده. ساختار ترس می‌تونه به سادگی عکس العمل شاخک یه حلزون نسبت به لمس شدن باشه، و یا می‌تونه مثل ترس یه انسان از آینده و ناشناخته ها پیچیده و چند وجهی باشه! اما چی میشه که ما آدم ها چنین احساسی رو بعضی وقتا بصورت مصنوعی برای خودمون بوجود میاریم و ازش لذت می‌بریم؟ بیشتر انسان ها علاقه ای نسبت به قرار گرفتن در موقعیت های حساس و پر استرس ندارند ولی درصد کمی از مردم علاقه شدیدی دارند تا خودشان را در این فضاها قرار بدهند مثل شهر بازی یا اتاق های فرار و یا مکان های متروکه. از داستان های فولکور جوامع مختلف که تو اونها انواع و اقسام شخصیت های ترسناک با دندونای تیز و پنجه های آغشته های به خون جا داده شدن بگیر تا ترن های هوایی پر پیچ و خمی که برای سوارشون شدن صف می کشیم و فیلم های سینمایی فوق العاده ترسناکی که دوست داریم فقط توی سالن تاریک و روی پرده بزرگ سینما تماشا کنیم! تازه، جشن هایی مثل هالووین رو سرتاسر با تم ترس برپا می کنیم!

سه دختر در حال ترسیدن

چرا از ترس به این شکل خوشمون میاد؟

 

جوابی که دانشمندان علم عصب‌روانشناسی (Neuropsychology) برای این سوال پیدا کردن این بود که ما ترس رو تحت شرایط خاص بعنوان یه حس خارج از عادت و عاملی برای اینکه حس و حالمون عوض بشه دوست داریم! البته لازمه اش اینه که فرد حس امنیت رو هم پا به پای حس ترس داشته باشه، یعنی ته دلش مطمئن باشه که خطر واقعی تهدیدش نمی کنه، اون موقعست که خیلیا از تفریحات ترسناک استقبال می‌کنن! ماجرا از این قراره که ترس اول درون مغز اتفاق میوفته و بعد به باقی بدن سرایت می کنه تا تغییرات لازم برای دفاع یا فرار از موقعیت پیش اومده صورت بگیره. قسمتی از مغز که این فرآیند درونش شروع می‌شه، آمیگدال نام داره. آمیگدال یا بادامه مغز، در مواقعی که پیغامی در مورد یک محرک مخاطره آمیز دریافت بکنه، شروع می کنه به آماده کردن بدن برای مقابله با اون خطر، در نتیجه ضربان قلب زیاد می‌شه، جریان خون بالا می‌ره، هورمون های هیجان ترشح می‌شن و سیستم عصبی سمپاتیک در حالت آماده باش قرار می‌گیره. از طرف دیگه،‌ بخش دیگه ای به اسم هیپوکمپوس در مغز وجود داره که با آمیگدال بصورت تنگاتنگ در ارتباطه. وظیفه هیپوکمپوس تفسیر ادراکات دریافت شده هست، یعنی در سطح بالاتری تهدید بیرونی رو پردازش می کنه تا فرد متوجه بشه که بالاخره خطر واقعی تهدیدش می‌کنه یا خیر! دیدن یک شیر زنده رو وسط جنگل فرض کنید که چه عکس العمل شدید ترسی می‌تونه بوجود بیاره، اما دیدن همون شیر پشت میله های باغ وحش فقط یه کوچولو هیجان داره و بیشتر حس کنجکاوی بهمون دست می‌ده. دلیلش اینه که هیپوکمپوس بهمراه کورتکس پیشانی مغز، اثرات عکس العملی آمیگدال نسبت به ترس رو تعدیل می کنن و در واقع "مدار متفکر" مغز به بخش "عاطفه ای" اون میگه که نگران نباشه، چون ما حالمون خوبه!

بر اساس شواهد و مدارکی که  پروفسور (DAVID ZALD) بدست آورده ، ثابت کرده است که مغز همه انسان ها کنترل و ترشح یکسانی در رابطه با هورمین دوپامین ندارد به این منظور این دسته افراد لذت بیشتری از حس ترس میبرند . به قوله معروف مغز این دسته افراد ترمز ضعیف تری در در کنترل ترس دارند درحالی که بقیه افراد ترس را شدید تر احساس میکنند و با احتیاط بیشتری عمل میکنند.

 

حس ترس

 

به اشتراک گذاشتن حس ترس در اتاق فرار !

 

عامل دیگه ای که تفریحات ترسناک رو برای ما جذاب می‌کنه، انجام گروهی این نوع تفریحاته. حس ترس، در یک محیط امن و تحت کنترل، قطعاً به هیجان تبدیل می‌شه و هیجان از اون دسته احساساتیه که آدم دوست داره در لحظه با دوستانش به اشتراک بذاره. انتخاب این اتفاق هیجان انگیز گروهی با شماست، تماشای دسته جمعی یه فیلم ترسناک جدید با صدای بلند، و یا قرار گرفتن با دوستاتون تو یکی از بازی های اتاق فرار انیگما !!!!

 

منبع : اتاق فرار انیگما

میزان محبوبیت (1)

به این مقاله امتیاز دهید

فرم ارسال نظر

لطفا فقط عدد وارد کنید
09120030269 09120036614